Friday, March 09, 2007 7:35 AM
|
واقعا دلم میخواد چیز دیگه ای غیر از فیلمهایی که دیدم بنویسم ولی به ذهنم نمیرسه چیزی. فعلا همینا از هیچی که بهتره.
دیروز ویمبلدون رو دیدم. ماجراش اینه که یک بازیکن تنیس درجه ۲ که در رنکینگ جهانی صد و خرده ای هست در مسابقات ویمبلدون در هتل با یک دختر (کرستن دانست) که در تنیس زنان خیلی کاردرست هست آشنا میشه. بعد در اولین بازیش در حال ریدنه پسره که دختره رو میان جمعیت میبینه و شیر میشه و میبره! خلاصخ این دختره میشه inspiration اش و همینطور به بردهاش ادامه میده دختره هم همه بازیاشو میبره. ولی بابای دختره به پسره میگه فعلا هوس دخترمو پرت نکن و از اون هتل میبرتش یک جای دیگه. ولی پسره آدرس رو پیدا میکنه و شباهنگام یواشکی از پنجره میره تو و دختره را میکند! فردا دختره بازی اش را میبازد و پسره را مقصر میداند. ادامه اش هم حدس اش زیاد سخت نیست. مثل بقیه فیلمهای هالیوودی.
-----------------------------
فیلم بعدی sense and sensibility. خیلی شبیه غرور و تعصب هست و همون اندازه قشنگ.
-----------------------------
بعدش به مناسبت روز زن if these walls could talk رو دیدم. این فیلم یک دوگانه هست. اولیش درباره سقط جنین و دومیش درباره لزبینیسم. مستند نیست ها. بلکه با چند داستان که در دهه های مختلف اتفاق می افتن تغییراتی که در برخورد جامعه با این مسایل به وجود آمده نشون میدن.
اولی رو ندیدم چون از صجنه های زایمان و سقط جنین حالم به هم میخوره. واقعا نمیشد آدم در فرآیند تر و تمیزتری به دنیا بیاد؟ من ترجیح میدادم با شبیه سازی متولد بشم.
ولی دومی که درباره لزبین ها بود دیدم. در داستان اولش که در دهه نود میگذره: دو تا پیرزن هستن که با هم زندگی میکنن و یکیشون میمیره... در داستان دوم که مربوط به دهه هفتاد و زندگی های گروهی و این ها (اوه...آی هیت هیپیز) چهار تا دختر هستن که با هم زندگی میکنن و در کالج هم یک گروه مدافع حقوق زنان و لزبینها دارن. یک روز میرن به یک بار و یک دختر ترانس (با لباسهای مردانه و موهای کوتاه و یک چیزی مثل گن که روی سینه هاشون میزنن که فلت بشه!) رو میبینن و یکیشون با این دختر پسرنما تیریپ میریزه ولی بقیه دوستاش مسخرش میکنن و... در داستان سوم که در سال ۲۰۰۰ هست یک زوج لزبین پروفایلهای یک بانک اسپرم را جستجو میکنند و بالاخره اسپرم یک مرد مناسب را پیدا میکنند و به زنه (شارون استون) در چند نوبت تزریق میکنند تا بالاخره حامله می شود و کلی خوشحال می شوند و میرقصند.
-----------------------------
فیلم چهارم: remains of the day که رمانش معروف هست و سینما چهار هم یکبار فیلمشو نشون داد که من نصفه نیمه دیدخ بودم. تعریف کردنی نیست. ولی حتما ببینید. آنتونی هاپکینز عجب کاراکتری درآورده...
|
Permalink ▫
|
|
|