Thursday, August 03, 2006 5:12 PM
|
اول يک خبر مهم بدم: امشب (يا در واقع ديشب) مادر نرگس و نسرين به رحمت خدا رفت.
اين چند روز ۲ تا فيلم ديدم:
يکيش Death becomes her. دليل اينکه فيلمو ديدم اينه که من هر فيلمي که بدونم کوچکترين رفرنسي به مرلين مونرو داشته باشه ميبينم. مثل همين فيلم يا Wonder Boys. داستان فيلمو ميتونيد تو همين لينکي که دادم بخونيد. ولي رفرنسش اين بود: زني که اکسير جواني رو به يکي از زنهاي داستان که بازيگر هست ميده بهش ميگه: «تا ۱۰ سال ميتوني به کارت ادامه بدي. ده سال در اوج زيبايي و بدون کمترين تغيير. ولي بعد از اون قبل از اينکه مردم شک کنن بايد براي هميشه از ديد مردم بري. ميتوني بازنشسته بشي يا ميتوني يک صحنه مرگ ساختگي براي خودت بسازي» بعدن در يک مهماني که حاضرين اون کساني هستن که از اکسير جواني استفاده کردن، مرلين مونرو رو هم ميبينيم و ميفهميم اونم اين کارو کرده!
فيلم ديگه اي که ديدم: «داستان جک و رز» (با تايتانيک فرق داره!) يک مرد اسکاتلندي که پول زيادي از خانوادش به ارث برده به امريکا اومده و در يک جاي خيلي خوش آب و هوا ولي پرت و دور از مردم با دختر نوجوانش زندگي ميکنه. زندگيش کاملا طوريه که به طبيعت آسيب نزنه. برقش رو با آسياب بادي توليد ميکنه. ساندويچ نميخوره. تلوزيون نداره تو خونه و ... دخترش هم به شدت نسبت بهش علاقه و تعصب داره. وقتي مرد، زن مورد علاقش و دو پسر اون رو مياره خونه که باهاشون زندگي کنه دختره ميزنه به سرش و يک سري کرهاي غيرمنتظره انجام ميده...
|
Permalink ▫
|
|
|